استادی را پرسیدند: راحت ترین و پردرآمدترین شغل چیست؟
استاد همی پاسخ داد: پرواضح است که کتابداری.
تعجب همگان برانگیخته شد:که یا للعجب؟!زچه رو چنین بیانی رواست؟همه بسی خندیدند
دانشمند گفت: ای ناآگاهان آیا ثروتی بیشتر از اینکه در بین کتب مختلف و نویسندگان متفاوت باشی و
ازعلوم شان بهره بگیری و پا روی پا انداخته و برجی تومان حقوق بگیری هر ساعتی که
بخواهید قدم بر کتابخانه گذاشته و چشم ارباب رجوعان را منور ساخته و در صورت تمایل کتاب را با صد
منت در اختیارشان قرار داه و هر وقت که میلتان کشید بروید و کسی هم کاری به کارتان نداشته
باشد.
همه شگفت زده شده هاج و واج به دهان استاد نگاه می کردند که خوابند یا بیدار که چنین سخنانی را
می شنوند
بس صورت خود را نیلگون کردند تا یقین پیدا کنند که اشتباهی در کار نیست و همگانبیدارند
کتابخوانی در آن بین که آگاه از حال کتابداران بود، پرسید: حضرت استاد پس چه کسانی امور مربوط به
کتابخانه ها را همی انجام میدهد؟از جمله ثبت کتب ویرایش و چیدمان در قفس ها و سر وکله زدن با
ارباب رجوع ، همچنین تشویق اعضاء به سمت کتابخوانی و برگزاری مسابقات
آیا کسان دیگری هستند که ما از وجود شان ناآگاهیم
استاد گفت: ای بی خردان خموش باشید که تمامی این کارها و دیگر مواردی را که بر زبان گزنده اتان
جاری ساختید از وظایف شان هست و کتابداران باید کارهای سخت از جمله قفسه جابجا کنند
پس این حقوق کلان و مزایایی که می گیرند از برای چیست؟مرخصی های تشویقی پی در
پی.فرستادن امکانات و تجهیزات مازاد بر درخواست شان.اضافه کاری های فراوان.آزادی بیان در رابطه با
مشکل شان. حق مسکن و نیم درصدهای فراوان، کاهش ساعت کاریشان.مسیرهای نزدیک، و از همه
مهمتر امنیت شغلی که دارند. با این کمبود بودجه و حقوق زیادشان رویشان می شود که وجدان کاری
نداشته باشنداز تمام اداره جات دولتی و شرکت های خصوصی بیشتر دریافت می کنند تازه تعهدی است
که آن را خود امضاء کرده اند؟آیا تمامی این موارد کافی نیست یا باز هم بگویم.
همگی گفتند: ای استا د و دانشمند ما. کافی است و مارا بابت این گستاخیمان ببخش.
حال که شما این همه جسارت ما را خوب و با آرامش و طمانینه پاسخ فرمودید.خواهشی داریم که این
سوال را هم از روی لطف پاسخ گویید و آن این است پس چگونه است که جمعیت مثل کشور
چین در کتابخانه ها موج می زنند به طوریکه دیگر جا برای نشستن نیست و آمار کتابخوانی روز به روز در
حال افزایش می باشد؟
استاد دانشمند گفت: پرسش بجایی کردی. حال که خواسته اید می گویم. اشخاصی هستند در
کتابخانه ها کارشناس و نخبه اند. که جایگزینی برایشان نمیشود که پیدا شود.
هر چند کتابدار کتابخانه ها نیستند اما خوی فرهنگی و کتابدوستی در وجودشان چون آتش فشان شعله
ور است. تمامی کارها با این عزیزان مخلص است. همانا از راه دور کتابخانه ها که نه پوزش میطلبم
کتابداران را کنترل نامحسوس می نمایند تا مبادا به خاطر شریف شان و جسم نحیف شان کوچکترین
آسیبی برسد. اهل گذشت از خطا و اشتباه کتابداران هستند همیشه کتابداران را مورد عنایت خود قرار
می دهند.فقط برای رضای او(خدا)کار می کنند بدون هیچ چشم داشت مادی.
تازه تصمیم گرفتند کتابخانه های زیادی در مراکز مختلف شهر که نه بهتر است بگوییم در نزدیکی
خانه های کتابداران بسازند تا کتابداران نصف عمرشان در مسیر رفت و برگشت قرار نگیرد و هزینه
بیهوده بابت کرایه نپردازند و سر موعدی که مقرر شده در سرکارشان حضور فعال داشتهباشند.
از آنجایی که همه کتابداران فعال و بانشاط هستند هیچ تبعیض و تفاوتی بین شان قائل نیستند و به
علت ذیق وقت نمی توانم ادامه مطالب را بازگو نمایم که شاید راضی نباشند و خدای ناکرده ریا شود
پس با شما هستم ای ناآگاهان دیگر تعجب نکنید که چرا کتابداران ثروتمند و شاد هستند؟چون کارهای
اصلی را اشخاص دیگری انجام میدهند و خط دهی از سوی آنان است از جمله طرح های ارائه شده و
اجرایی شدن آن فقط با این نخبگان محترم است و فقط کتابدران تماشا می کنند و در محل کار خود یا
خوابند یا.
سخن استاد به پایان رسید و کتابخوانان و کتاب دوستان همچنان در خماری بماندند
بدرود ای کتابداران و ای مرفه هان بی درد "تنها قشر خوشبخت جامعه"
گوسفند دالی (۵ ژوئیه ۱۹۹۶–۱۴ فوریه ۲۰۰۳) اولین گوسفند همانندسازیشده و ماده بود که به روشی عجیب به دنیا آمد.
برای تاگسازی این گوسفند گروهی از دانشمندان اسکاتلندی به سرپرستی یان ویلموت، یک سلول از گوسفند ماده جدا کردند. سپس این سلول را به تخمک بارور نشدهٔ گوسفند دیگری الحاق کردند. پیش از این، کلیه مواد ژنتیکی این تخمک خارج شده بود. سلولهای الحاقی رشد و نمو یافتند و به جنین تبدیل شدند. این جنین در رحم گوسفند سومی قرار گرفت.(فهمیدین؟ 3 تا گوسفند درگیر بوده) از آن پس بارداری و زایمان طبق معمول انجام شد. نام بره متولد شده را دالی» گذاشتند. دالی کاملاً طبیعی بود. او کاملاً شبیه به گوسفندی بود که سلولی از او جدا کرده بودند.
در ۱۴ فوریه ۲۰۰۳ مرگ دالی به علت بیماری ریوی اعلام شد. این در حالی بود که امید به زندگی گوسفندهای شبیهسازی شده ۱۱ تا ۱۲ سال است اما دالی تنها ۶ سال عمر کرد. مادر دالی (گوسفندی که سلول ی از آن استخراج شده بود)۶ساله بود، به همین دلیل سلولهای دالی هنگام تولد از نظر تقویم ژنی ۶ساله بودند و این سلولها هنگام مرگ او ۱۲سال داشتند. به همین خاطر برخی علت مرگ دالی را عمر کافی سلولهای او میدانند.
********
طبق تحقیقات انجام شده توسط من (که شاید به تخم چپتون هم نباشع) این اتفاق ، بزرگترین پیشرفت برای علم زیست شناسی (و ژنتیک) بود اما اخلاق گرایانِ مادر آن را دخالت در حیات که امری مقدس است می دانستند. می دانید که علم از این راه می تواند انسان هم تولید کند و با این روش ، ناباوری هم درمان می شود.
********
البته همیشه کسانی پیدا میشن که قدر این کارها را بدونن
یان ویلموت در سال ۱۹۹۶ توانست بهعنوان نخستین فرد با استفاده از روش کلون کردن از یاختههای سوماتیک، گوسفند دالی را بهوجود بیاورد و به پاس همین تحقیقات در سال ۱۹۹۹ توسط انجمن سلطنتی به رتبه امپراتوری بریتانیا دست یافت و در سال ۲۰۰۸ لقب شوالیه را دریافت کرد
درباره این سایت